محل تبلیغات شما



تو این دنیای تاریک من یکی هست که میتونه اروم کنه این دریای پر تلاطم قلبمو اما میترسم بهش بگم میترسم که از دستش بدم میترسم این کور سوی امیدی که باهاش دلخوشم هم از دستم بره نمیدونم چیکار کنم اون حالمو میفهمه اما میترسم به زبون بیارمش  میترسم از رویاهایی که با اون ساختم حرف بزنم فقط تو قلبم باهاش حرف دلمو میزنم و وقتی حواسش نیست عاشقانه نگاهش میکنم و از نگاهش مست میشم ارزو میکنم خودش بیاد سمتم یا شرایطی پیش بیاد بتونم بگم دلم گرفته خستم خدا جون یه بار یه کاری کن برام

 

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من 
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها. رها. رها. من
ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟
ستاره‌ها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته‌ای دوست ، هوای گریه با من

*********


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رُگا نشاط در مدرسه