تو این دنیای تاریک من یکی هست که میتونه اروم کنه این دریای پر تلاطم قلبمو اما میترسم بهش بگم میترسم که از دستش بدم میترسم این کور سوی امیدی که باهاش دلخوشم هم از دستم بره نمیدونم چیکار کنم اون حالمو میفهمه اما میترسم به زبون بیارمش میترسم از رویاهایی که با اون ساختم حرف بزنم فقط تو قلبم باهاش حرف دلمو میزنم و وقتی حواسش نیست عاشقانه نگاهش میکنم و از نگاهش مست میشم ارزو میکنم خودش بیاد سمتم یا شرایطی پیش بیاد بتونم بگم دلم گرفته خستم خدا جون یه بار یه کاری کن برامترس از دست دادن تو
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
میترسم ,تو ,نگاهش ,بگم ,میکنم ,حرف ,اما میترسم ,عاشقانه نگاهش ,نگاهش میکنم ,نیست عاشقانه ,حواسش نیست
درباره این سایت